|
  - اندازه متن: + -
| کد خبر: 61780 | صفحه نخست » شورای شهر | پنجشنبه، 18 دی 1399 - 17:52 |
|
|
شهر انسانمحور و شورای پنجم؛ از شعار تا عمل و راه پیش رو... |
|
|
زهرا نژاد بهرام
لوییز ﻣﺎﻣﻔﻮرد را ﻣﯽﺗﻮان ﻧﻈﺮیهﭘﺮداز ﺑﺰرگ ﺷﻬﺮﺳﺎزی اﻧﺴﺎﻧﮕﺮا داﻧﺴﺖ. ﻣﺎﻣﻔﻮرد در کتاب «فرهنگ شهرها» ﺷﻬﺮﻫﺎ را ﻧﻪ ﮐﺎﻧﻮن ﻗﺪرت و اﻗﺘﺼﺎد ﺑﻠﮑﻪ ﺧﺎﺳﺘﮕﺎه ﺗﻤﺪن و ﻓﺮﻫﻨﮓ تصویر ﻣﯽﮐﺮد، ﺑﻪ همین دلیل ﻣﺪاﻓﻊ ﭘﺮﺷﻮر ﺗﻮﺳﻌﻪ «اﻧﺴﺎنﻣﺤﻮر» و ﻧﻮﻋﯽ «ﺷﻬﺮﺳﺎزی اﻧﺴﺎنﮔﺮا» ﺑﻮد و ﺑﺎ دیدی اﻧﺘﻘﺎدی ﺑﻪ روﻧﺪﻫﺎی ﺷﻬﺮﺳﺎزی ﻣﺪرن و ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻧﺎﻣﻮزون و غیر انسانی ﺷﻬﺮﻫﺎی ﺑﺰرگ ﻣﯽﻧﮕﺮیست. شهر مکانی است که انسان در آن سکونت دارد و این مکان بدون حضور واقعی انسان، مفهوم شهر به خود نمیگیرد. وقتی میگوییم حضور واقعی انسان، بعد انسانی بودن شهرها برجستهتر میگردد. به عبارت دیگر انسانها نیازهایی دارند که باید در بستر مکانی شهر برآورده شود. نیازهایی همچون آزادی، زیباییطلبی و در مورد فضاهای شهری، امنیت، ایمنی، خوانایی و آسایش. شهر انسانمحور به طور عام، شهری است که انسانیت در آن جاری است و آزادی، امنیت، زیبایی و خوانایی دارد که این همه، از برهم کنش اجتماعی حاصل شده است. این شهر کمترین میزان محصوریت و بیشترین میزان آزادی را دارد در این شهر گشودگی، زیبایی، دلپذیری، خوانایی، ایمنی، امنیت، اجتماعپذیری، سرزندگی، انعطافپذیری و... موج میزند و مکانی همگانی است برای تمام اقشار فارغ از جنسیت و سطح رفاه اقتصادی و طبقه فکری-اجتماعی. یادمان باشد یک شهر انسانمحور در کالبد و سختافزارهایی مانند خیابان، پیادهرو و سایر زیرساختها خلاصه نمیشود. شهر انسانمحور شهری است که با روح انسانها ارتباط برقرار نموده و به این منظور زیرساختهای شهری را به خدمت میگیرد.
از همان ابتدای پیدایش شهر، قرار بوده است که شهر برای زندگی انسان با تمام ویژگیهای انسانی باشد و بسته به فرهنگ و جهانبینی هر مکانی تعریف خاصی از انسان و نظام انسانی مورد توجه بوده است.
ولی در عصر مدرن با تغییرات تحمیل شده ناشی از سبک زندگی نوین، به تدریج انسان از شهرها حذف میشود و خودرو و اقتصاد و تراکم و سایر نمادهای مدرنیته در اولولیت شهرها قرار میگیرد و حداقل با قطعیت میتوان گفت برای سالهای سال، انسان در اولویت اول شهر نیست. در کش و قوسهای تغییر شهرهای انسانمحور و خودرو و صنعتمحور اینبار بعد از دوره مدرنیسم و تغییر و تحولات عمده آن، فاصلههای بین تفکر انسانمحور و تفکرات جایگزین بیشتر و بیشتر میشود، وارد مدرنیته میشوند؛ بعد از آن فاصله میگیرند و با عنوان پستمدرن، اصلاحش میکنند. در چنین شرایطی واژه شهر انسانمدار، شهر انسانگرا یا واژهها و مفاهیمی از این دست، دوباره مورد توجه قرار میگیرند. اینبار اما کاملتر و جدیتر از همیشه.
در قیاس کلانشهر تهران با مفاهیم و مبانی نظری شهر انسانمحور باید اذعان داشت بدون اغراق طی دهههای متوالی و تا همین چند سال اکثریت قریب به اتفاق پروژهها و برنامههای شهری در جهت حذف و به حاشیه راندن انسان از شهر بود تا جایی که در طرحهای فرادستی پایتخت از جمله طرح جامع و طرح تفصیلی رویکرد مدرنیسم و تمرکز بر جزییات را میتوان بهعینه مشاهده کرد. روشی که در پسامدرن منسوخ شده است.
به طور مثال در طرح تفصیلی تنها در اسم و ظاهر رویکرد پهنهبندی آمده ولی در واقعیت پهنه همان کاربری زمین یعنی دید جزیی بر طرح حاکم است. بهطوری که نتیجتا در اثر چنین طرح توسعه شهری، تراکم ساختمانها بالاتر رفت و در عمل شهر به معنای واقعی کلمه ساخته نشد بلکه بستری برای رونق معامله املاک فراهم شد. طی سالهای گذشته شاهد افزایش تراکم ساختمانی، دو پاره شدن محلات، تخریب خانههای قدیمی، ترجیح تردد خودرو به انسان و... بودهایم. شبمردگی در بخشهای مهمی از محدوده تهران به واسطه مقررات محدودکننده فعالیتها، تسهیلگری برای تردد خودرو در شهرها (که نمونه بارز آن را میتوان در چهارراه ولیعصر و میدان ولیعصر مشاهده کرد) و... همه و همه دست به هم داد تا سرزندگی شهری و حس نشاط اجتماعی بهطور جدی در ابرکلانشهر کشور در معرض خطر قرار گیرد.
تغییر ماهیت خیابان و میدان که جنبه کیفی و انسانی داشتند به جاده و فلکه که جنبه کمی و ماشینی دارند و غفلت از این واقعیت که خیابان فقط محل تردد خودرو و رساندن افراد به مقصد همانند جاده نیست بلکه رد شدن خودرو تنها یکی از وظایف خیابان است و باید بستری فراهم کرد تا بتوان از عرض خیابان رد شد، در آن توقف کرد، استراحت کرد، خرید کرد، با دوستان قرار گذاشت، گپ و گفت داشت، آموزش دید و دهها و صدها کارکرد دیگر که در خیابان امکان تحقق دارد اما در جاده به هیچ عنوان.
بنابراین، وقتی میگوییم این مفهوم باید تغییر کند و به مفهوم فرهنگی برگردد، یعنی خیابان باید خیابان بشود. طی این دوره شورا، انسانمحور بودن شعار و اولویت اصلی و دغدغه نمایندگان و اغلب مدیران شهری بوده است. پیگیری تحقق موضوع زیست شبانه، مناسبسازی گسترده فضاهای شهری، ساماندهی استفاده اصناف خاص از پیادهروها، طراحی و اجرای پیادهراهها، ساماندهی مشاغل سیار و بیکانون، پیشبینی و اجرای پروژههای بهسازی محیطی و ایجاد فضاهای مکث تحت عنوان پاتوقهای محلهای در دل بافتهای فرسوده و ناکارآمد پایتخت، تهیه و ابلاغ دستورالعمل خیابان کامل تنها بخشی از اقدامات و تلاشهای صورت گرفته در دوره مدیریت شهری کنونی بوده است.
در واقع رویکرد مدیریت شهری تبدیل شدن پایتخت به شهری انسانمحور است و در این راستا تلاش شد از اجرای پروژههای بزرگ مقیاسی که انسان را به فضاهای زیرسطحی سوق میدهد و خودرو را تراز بالا و اولویت اصلی قرار میدهد بهطور جدی پرهیز شده و بالعکس با پیشبینی و اجرای پروژههایی همچون پلازای هفتتیر و امیرکبیر، مسیر تردد پیاده فوقانی اتوبان چمران (محل پل تردد خودرو سابق گیشا) گامهای جدی در مسیر تحقق شعار و وعدههای داده شده به شهروندان تهرانی برداشته شود. اما این واقعیت را نباید از یاد برد که فرآیند تبدیل کلانشهر تهران به شهری انسانمحور، پیچیده و دشوار بوده و مسیری طولانی برای تحقق کامل این امر در پیش است که جز با مطالبه شهروندان و انجمنها و گروههای تخصصی و مردم نهاد امکان موفقیت و تسریع در آن میسر نخواهد بود. |
|
|
اضافه نمودن به:
|
|